عشق مامانعشق مامان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

ارزوی مامان

ناراحتی

سلام عزیزم دلم خیلی گرفته امروز 30 رمضان هست گلکم فردا روز عید فطر هستش و من همونطور که قبلا گفته بودم فردا بیبی چک میذارم دیگه هرچی خواست خدا باشه ولی عزیزم امروز دلم درد میکنه و همه اش احساس میکنم الان پری میاد قلبم پر از غم شده ..... سینه هام دردشون کمتر شده ..... کمرم درد میکنه....... تکرر ادرار دارم.......... سینه هام کمی درد داره ولی نه به شدت 10 روز گذشته......... پای دلم همه اش تیر میکشه ....... مامانی دلم پر از غمه که اگه خدایی نکرده تو بازم نیومده باشی پیشم من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟/ درسته این اولین ماهی هست که من و باباییت جدی اقدام کردیم ولی گلم من از انتظار میترسم تورو خدا مامانی و بابا را منتظر خودت نذار و بیا پیشمون ........
17 مرداد 1392

باز هم انتظار

سلام عشق کوچولی من کجایی تو عزیزم ؟ چرا باید تا این حد انتظار بکشم ؟ عزیزم دیشب با بابایی مهربونت رفتیم یه بیبی چک خریدیم دلم میخواد توی روز عید فطر بذارم  و از خدای مهربونم عیدی یک ماه روزه داری توی روزای سخت تابستونو بگیرم..... عزیز دلم خواهش میکنم باش پیش مامانی ...... منتظرتم و به امدنت خیلی امیدوارم گلم دوست دارم عشممممممممم ...
16 مرداد 1392

دلتنگی

سلام عزیزم خوبی عشق مامان نمیدونی چقدر دلتنگتم با این که هنوز حتی نیستی عین دیوونه ها شدم هر علامتی توی خودم میبینم ربطش می دم به تو عزیزم و میگم حتما تو اومدی پیشم واسه همین اینجوریم ... ولی گلکم اینو بدون اگه بدترین دردها هم باشه و بدونم تو قراره بیایی پیشم من تحمل همشو دارم فدات بشم من که ارزوی شب و روزم شدی قربونت برم من خیلی خیلی خیلی دوست دارم بیشتر از همه دنیا عزیزم یا پنجشنبه یا جمعه عید فطر هستش من از خدا میخوام بهم توی این عید عیدی بهم تو رو بده من به خاطر خدا یک ماه روزه گرفتم از خدا توی شبای قدر تو رو خواستم و امیدوارم تو زود زود زود بیایی پیشم قربونت برم من که نیومده عاشقت شدم فدات بشم عزیزم   فعلا خداحافظ...
15 مرداد 1392

انتظار

سلام عشق کوچولی من می دونی چقدر منتظرت هستم که بیایی؟ میدونی شب و روزم شده یاد و خیال تو ؟ عزیزم چند روزه پای دلم خیلی درد میکنه !!! کمرم هم خیلی درد داره ولی عشقم اگه بدونم تو هستی  و قراره بیایی من همه دردهای دنیا را به جونم میخرم عزیزم همه مشکلا و دردایی که میاد سراغم فدای یه تار موت گلم مامانی تو رو خدا منو منتظرم نذاریا برو پیش خدا و بهش بگو تو رو به من هدیه بده قول میدم از تو خیلی خوب مواظبت کنم. قول میدم اجازه ندم توی زندگیت هیچ مشکلی اذیتت کنه همیشه میتونی به من تکیه کنی فقط عزیزم من را زیاد منتظر نذار فدای بشم من ...
13 مرداد 1392

به نام عشق

سلام عشق کوچولوی من میخوام از امشب تا هرموقع اومدی پیشم واست بنویسم بعد هم تا زنده ام واست میگم و مینویسم تا اگه یه روزی من نبودم بدونی مامانی چقدر دوستت داره و عاشقته عزیزدلم کاش میشد خیلی زود میومدی پیشم دلم میخواست همین الان می تونستم بگم خوشحالم که تو رو دارم ولی عزیزم تو هنوز نیومدی پیش مامانی و بابات خیلی دوست دارم عشقم خیلی بیشتر از اونی که فکرشو میکنی تورو خدا به خدا بگو تورو از پیش فرشته هاش بفرسته پیش مامانی و بابا ماهم قول میدیم همیشه بیشتر از جونمون مواظب تو عزیز دلمون باشیم الهی قربونت برم من نیومده عاشقتم وقتی بیایی که دیگه فکر کنم من از عشقت دیوونه بشم مواظب خودت باش و به فرشته ها بگو تو رو زود زود بیارن پیش مامانی...
5 مرداد 1392