هفته سی وهشت
فقط باید خدا را شکر کنم به خاطر تک تک این لحظه ها .... لحظه هایی که تصورش را هم نمیکردم بهش برسم .... اونقدر توی این مدت تاپیک و سایت و وبلاگ زایمان زودرس خونده بودم که داشتم افسرده میشدم ولی خدا را شکر می کنم که تا الان رسیدم درسته خیلی سختی کشیدم درسته خیلی اذیت شدم و الان سه ماهه حتی خونه مامانم نرفتم و پامو به جز برای ویزیت دکتر ازخونه نذاشتم بیرون.... درسته که از صبح تا شب فقط دراز کش بودم و از درد استخونای بدنم خواب نداشتم و درسته که زجر کشیدم اما همه اینا ارزش رسیدن به این روزها را داشت ارزش دیدن بچه ام توی بغلم نه توی دستگاه همه این سختی ها تموم میشه و با امدن پسر نازم فقط شاد میشم خدا یا هزار هزار هزار بار شکرت که خطر تموم شد خدایا خواهش میکنم از این به بعد هم خودت مواظب پسرم باش الهی امین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی