دلتنگی هایم
سلام نی نی
نمیدونم چی شد که بازم دلم خواست با تو حرف بزنم
نی نی دیشب یه خوابی دیدم میخوام واست تعریف کنم
خواب دیدم توی بغلم بودی گاهی نگاهت میکردم و گاهی بهت شیر میدادم شاد بودم اقلا توی خوابم شاد بودم نگاهت کردم صورتت مثل ماه بود زیبا و آرام خواب بودی
ولی یه دفعه دیدم صورتت پر شده از زخم و خراش دنیا روی سرم خراب شد توی خواب داد زدم و کمک خواستم وقتی دوباره نگاهت کردم دیدم بازم صورتت زخم بود ولی اینبار زخماش کمتر و بود انگار داشت خوب میشد.....
نی نی نازم یعنی من تو رو زخمی کردم؟؟؟؟؟؟؟؟ الهی مادرت برات بمیره و تو رو زخمی نبینه......
بازم اشکام شروع به ریختن کرد ..... یعنی من تو رو کشتم؟؟؟؟؟؟ یعنی من چون نگرانت بودم تو از پیشم رفتی؟؟؟؟ دوستام توی نی نی سایت و عمت و همه میگند از بس نگران بودی اینجوری شد.... ولی عزیزم من فقط عاشقت بودم ....... من فقط دوست داشتم...... من فقط تو رو میخوام از خدا بخواه زود منو بکشه و بیاره پیش تو دیگه طاقت دوریتو ندارم...... ببخش عزیزم اشکام اجازه نمیده بیشتر از این برات بنویسم ..... من فقط عاشقت بودم..... گناه من دوست داشتن دیوونه وار تو بود...... حیف شد..... تو رفتی ولی من موندم و یه بغض همیشگی واسه قلبم که هیچوقت خوب نمیشه...........